عمر: "ای کاش...! "
به روایت بخاری ابن عباس گوید:
به هنگامیکه عمر ضربه خورده بود بر وی وارد شدم و او را در حال پریشانی و وحشت زدگی دیدم. پس گفتم: باکی بر تو نباشد ای امیر المومنین. عمر گفت: ای ابن عباس اگر به اندازه ظرفیت زمین برای من طلا بود همه را از ترس عذاب الهی فدیه میکردم. پیش از آنکه آن را ببینم. (۱)
نیز در روایت دیگری که در این زمینه از ابن عباس روایت شده و نامبرده به عمر بشارت بهشت داده- عمر گفت:
اما بشارت تو مرا به بهشت پس به خدای قسم اگر آنچه بین آسمانها و زمین
است از من بود. همه را به خاطر آنچه در پیش دارم فدیه میدادم قبل از آنکه بدانم چه خبر است. (۲)
نیز به روایت ابن سعد آمده: عمر گفت:
ای کاش من چیزی نبودم. ای کاش فراموش شده بودم. آنگاه خورده آشغالی که همانند کاه یا چوب بود از لباسش برگرفت و گفت ای کاش من مثل این بودم. (۳)
و نیز گفت:
ای کاش من قوچ خانواده بودم و آن قدر مرا میپروراندند که چاق ترین قوچان مینمودم آنگاه هرکس را دوست میداشتند به دیدار آنها میآمد و بر آنها وارد میشد. پس مرا میکشتند و مقداری از گوشتم را میپختند و مقدار دیگرش را سرخ میکردند پس مرا میخوردند و در حال... بودن مرا خارج مینمودند و من آدم نبودم. (۴)
نیز در روایت عمر به هنگام ضربه خوردن از ابولولو گفت:
اگر آنچه بین آسمان و زمین است از آن من بود همه را در راه آنچه از عذاب الهی در پیش دارم فدیه میدادم پیش از آنکه بفهمم اوضاع از چه قرار است. (۵) و در روایت متقی هندی بجای "آنچه بین آسمانها و زمین است" "آنچه خورشید برآن تابیده" آمده است. (۶ (*****
(۱) صحیح بخاری ۲/۱۷۹ باب مناقب عمر
(۲) کنز العمال به نقل از عبدالرزاق طیالسی احمد حنبل و ابن سعد. ۱۲/۶۷۶
(۳) طبقات ابن سعد ۳/۲۶۲
(۴) حلیه الاولیاء: ابونعیم ۱/۵۲-- منهاج السنه: ابن تیمیه به شرح فوق و اعتراف به صحت آن.
(۵) همان
(۶) کنز العمال ۱۲/۶۷۷ به نقل از ابن مبارک. ابن سعد. الغریب ابوعبید. کتاب عذاب القبر بیهقی
- ۹۶/۱۲/۰۹