شعر عائشه در مدح قاتل علی علیه السلام
عائشه که این اشعار را به پایان رسانید سپس پرسید:
قاتل علی کیست؟
گفتند: مردی از قبیله مراد.
عایشه شعری خواند که مضمون آن چنین است:
"او (علی) اگر چه در موقع مرگ از ما دور بود ولی زنده باد جوانی که مژده مرگ او را به ما داد و مسررمان ساخت. "
گفتار عائشه به گوش زینب دخترام سلمه رسید بر عائشه اعتراض کرد و گفت:
عائشه! آیا درباره علی این چنین سخن میگوئی و خبر کشتن او را برای خود وسیله سرور میدانی؟ ا لعلی تقولین هذا؟
عائشه به عنوان عذر خواهی گفت: من دیگر فراموش کار شدهام هروقت مطلبی را فراموش کردم تذکر دهید. (۲)
بنا به نقل ابوالفرج پس از این گفتگو عائشه در پاسخ زینب شعری بدین مضمون خواند:
"در میان ما نیز معمول بود که دوستان را با القاب و اوصاف فراوان تعریف و تمجید مینمودیم در مدح آنان قصائد و
اشعار میسرودیم. ولی آن دوران گذشت و آن زمان سپری شد و دیگر مدح و تعریف تو درباره آنان به صدای مگس میماند که کوچکترین اثر و سودی ندارد. " (۳)
منظور عائشه این بود که با کشته شدن علی علیه السلام دوران مدح و تعریف وی نیز سپری گردید!!!
همچنین از مسروق روایت شده که گفت: بر عایشه وارد شدم و نزد او نشستم و او برایم سخن میگفت. سپس غلام سیاهش را که به او عبدالرحمن میگفتند صدا زد. غلام آمد و ایستاد. عایشه به من گفت: میدانی مسروق چرا اسم این را عبدالرحمن گذاشته ام؟ گفتم: خیر. گفت: بخاطر علاقه ای که به عبدالرحمن بن مجلم (قاتل حضرت علی ع) دارم. (۴)
*****
(۲) طبری ۷/۸۸ -- طبقات ۳/۴۰ -- مقاتل الطالبین ۴۲ -- کامل ابن اثیر ۳/۱۵۷
(۳) مازال اهداء القصائد بیننا... باسم الصدیق و کثره الالقاب. حتی ترکت و کان قولک فیهم... فی کل مجتمع طنین ذباب
(۴) الشافی سید مرتضی ج۴ص۱۵۸ و الجمل شیخ مفید ص۸۴
- ۹۶/۱۲/۱۴