عـــبـــدالـــقـــائـــمـــ🌷

سلسه پژوهش های اعتقادی

عـــبـــدالـــقـــائـــمـــ🌷

سلسه پژوهش های اعتقادی

عـــبـــدالـــقـــائـــمـــ🌷

بسمه تعالی
من از حکم و فرمان حق نگذرم
اگر بگذرد تیغ خصم از سرم
...
گفتند آن یهودان چندان دروغ و بهتان
بر عیسی بن مریم، بر مریم و حواری
من کیستم که بر من نتوان دروغ گفتن
نه قرص آفتابم نه ماه ده چهاری

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندهای روزانه

منع عمر از گریه کردن بر اموات!

جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ۰۹:۳۳ ب.ظ


اندوه انسان به هنگام مرگ عزیزانش، و گریستن بر ایشان از لوازم عاطفه بشری است. و هر دو نیز ناشی از ترحم و طبیعت انسانی می‌باشد. روایات فراوانی در کتب اهل سنت نقل شده اند که همگی بیان می‌کنند پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله نیز در مرگ اموات گریه می‌کردند از جمله روایتی که ابن عبدالبر در شرح حال حمزه در استیعاب و دیگران نوشته اند که: وقتی نظر پیغمبر - صلّی اللّه علیه وآله – به جنازه حضرت حمزه افتاد، گریست، و چون دید که او را مثله کرده اند فریاد کشید! (۱) 

همچنین انس بن مالک در حدیث صحیحی که بخاری نقل می‌کند، می‌گوید: بر آن حضرت وارد شدیم و دیدیم که فرزندش ابراهیم جان می‌دهد و پیغمبر - صلّی اللّه علیه وآله - اشک می‌ریزد. 

عبدالرحمن به عوف گفت: یا رسول اللّه! شما هم گریه می‌کنید؟ 

حضرت فرمود: ای پسر عوف! گریستن، نشانه عاطفه وترحم است. بار دیگر 

گریست، عبدالرحمن بن عوف نیز سخن خود را تکرار کرد. حضرت فرمود: چشم، اشکبار است و دل، اندوهناک، و جز آنچه موجب خشنودی خداست نمی گوییم. ای ابراهیم! ما در فراق تو غمگین هستیم. (۲) 

ولی نظر عمر این بود که نباید بر مردگان گریست! هر چند وی مهم و بزرگ باشد! بلکه گریه کننده را با عصا و سنگ می‌زد و خاک بر وی می‌پاشید! او این کار را در زمان پیغمبر - صلّی اللّه علیه وآله - انجام می‌داد و در تمام دوران زندگیش آن را ادامه داد!! (۳) 

احمد بن حنبل از ابن عباس روایت می‌کند درباره مرگ رقیه دختر پیغمبر - صلّی اللّه علیه وآله - و گریستن زنها بر وی گفت: عمر آنها را با تازیانه خود می‌زد! 

پیغمبر اکرم - صلّی اللّه علیه وآله – فرمود: بگذار گریه کنند. 

سپس خود پیغمبر - صلّی اللّه علیه وآله - در نزد قبر نشست، حضرت فاطمه - علیها السّلام - هم پهلوی پدر نشسته بود و گریه می‌کرد. پیغمبر اکرم - صلّی اللّه علیه وآله - با گوشه لباسش، اشک فاطمه زهرا - علیها السّلام - را از روی لطف و ترحم، پاک می‌کرد. (۴) 

ابن ابی الحدید نقل می‌کند که: روزی عمر در عصر خلافتش، از خانه ای صدای گریه ای شنید، پس وارد خانه شد و با تازیانه اش (دُرّه) به زدن آنها پرداخت تا به زن نوحه خوان رسید، چنان او را مضروب ساخت که مقنعه از سرش افتاد، آنگاه به غلامش گفت: تو بزن! وای بر تو! بزن که نوحه خوان است و احترام 

ندارد!! (۵) 

***** 

(۱) الاستیعاب لابن عبد البر بهامش الاصابة ج ۱ / ۲۷۵ ط ۱، الغدیر للامینی ج ۶ / ۱۶۵، الامتاع للمقریزی ص ۱۵۴، الکامل فی التاریخ ج ۲ / ۱۷۰، مجمع الزوائد ج ۶ / ۱۲۰، الصحیح من سیرة النبی الاعظم ج ۴ / ۳۰۷ و ۳۱۰، ذخائر العقبی ص ۱۸۰، دعوة الحسینیة ص ۸۰، سیرة ابن هشام ج ۳ / ۱۰۵ غزوة أحد. ذخائر العقبی ص ۱۸۱ 

(۲) صحیح البخاری ک الجنائز باب قول النبی انا بک لمحزونون، وسائل الشیعة ج ۲ / ۹۲۱ ب ۸۷ من أبواب جواز البکاءک الطهارة ح ۳ و ۴ و ۸، سنن أبی داود ج ۳ / ۵۸، سنن ابن ماجة ج ۱ / ۴۸۲، الغدیر ج ۶ / ۱۶۴، الطبقات الکبری لابن سعد ج ۱ / ۱۳۷ و ۱۳۸ و ۱۳۹ و ۱۴۰ و ۱۴۲ و ۱۴۳ و ۱۴۴، ذخائر العقبی ص ۱۵۳ و ۱۵۵، دعوة الحسینیة ص ۵۰ و ۵۱. 

(۳) صحیح بخاری در آخر باب البکاء عند المریض ص ۲۵۵ من ج ۱، شرح نهج البلاغة ابن أبی الحدید ج ۱۲ / ۶۸، الغدیر للامینی ج ۶ / ۱۶۰، السنن الکبری للبیهقی ج ۴ / ۷۰، المستدرک لحاکم ج ۱ / ۱۸۱ وج ۳ / ۱۹۱، سنن ابن ماجة ج ۱ / ۱۸۱، مسند أحمد ج ۳ / ۳۳۳ وج ۱ / ۲۳۷ و ۳۳۵، عمدة القاری ج ۴ / ۸۷، مسند الطیالسی ص ۳۵۱، الاستیعاب بهامش الاصابة ترجمة عثمان بن مظعون ج ۲ / ۴۸۲، مجمع الزوائد ج ۳ / ۱۷، الطبقات لابن سعد ج ۸ / ۳۷. 

(۴) مسند أحمد ج ۱ / ۳۳۵ ط 

۱، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی ج ۳ / ۸۹۴، سنن البیهقی ج ۴ / ۷۰، الغدیر ج ۶ / ۱۵۹، الطبقات لابن سعد ج ۸ / ۳۷. 

(۵) شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید ج۳ ص ۱۱۱. السنن الکبری للبیهقی ج ۴ / ۷۰، مسند أحمد ج ۲ / ۴۰۸، الغدیر ج ۶ / ۱۶۰.


  • Ja Abdi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی