روشهای دعوت وهابیان:تحریف کتاب ها
تحریف کتاب ها
یکى از راه هاى مقابله با مخالفین نزد وهّابیان، تحریف کتاب هاى حدیثى و تفسیرى و تاریخى اهل سنّت است. روایات و کلماتى که بر ضدّ آنان آمده را تحریف مى کنند، آن گاه سفارش چاپ آن را به چاپ خانهها مى دهند. لذا اگر کسى در کتاب خود به حدیثى استدلال کرده، و مصدر آن را نیز ذکر مى نموده، با مراجعه به چاپ هاى جدید اثرى از حدیث نمى یابد ولى با مراجعه به چاپ هاى قدیم پى مى بریم که این حدیث در چاپ هاى بعد حذف شده است. خصوصاً این که سعى مى کنند با چاپخانهها ارتباط برقرار کرده یا با آنان شریک شوند، و با پایین آوردن قیمت کتاب هاى تحریف شده، یا مجانى کردن آن، به دست اکثر جامعه برسانند.
محمّد نورى دیرثوى مى گوید: «تحریف و حذف احادیث از کارهاى دایمى و همیشگى وهابیان است؛ به عنوان نمونه، نعمان آلوسى تفسیر پدرش شیخ محمود آلوسى را به نام روح المعانى تحریف نمود، و مطالبى را که به ضرر وهابیان بود حذف کرد و اگر
این تحریف نبود تفسیر او نمونه تفاسیر محسوب مى شد».
نمونه دیگر این که در مغنى ابن قدامه حنبلى، بحث «استغاثه» را حذف کردند؛ زیرا در نظر آنان شرک محسوب مى شود، آن گاه آن را چاپ نمودند. شرح صحیح مسلم را با حذف احادیثِ صفات، چاپ مجدد نمودند. (۳۰)
این کارها متأسفانه در میان آنان رواج فراوان دارد؛ خصوصاً نسبت به احادیث و قسمت هایى از تاریخ که فضیلتى از فضایل اهل بیت علیهم السلام در آن بوده و یا ذکرى از لغزش خلفا و یا یکى از صحابه است.
از باب نمونه در تفسیر «جامع البیان» طبرى در ذیل آیه شریفه « وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ» حدیث آغاز دعوت را این گونه نقل مى کند که پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: «کدام یک از شما وزیر و کمک کار من در این امر - امر رسالت - خواهد شد تا برادر من و کذا و کذا باشد». بعد از آن که على علیه السلام این مقام را پذیرفت پیامبر به على علیه السلام فرمود: «تو برادر من و کذا و کذا هستى». (۳۱) با مراجعه به تاریخ طبرى پى مى بریم که به جاى کذا و کذا «وصیى و خلیفتى» بوده که دست تحریف، آنها را حذف کرده و به جاى آن کلماتى مبهم قرار داده است؛ زیرا این گونه احادیث با عقایدشان سازگارى ندارد.
گاهى هم لغزش هاى خلفا یا مناقب اهل بیت علیهم السلام را این گونه تحریف مى کنند که به جاى آنها چند نقطه مى گذارند. خواننده نمى داند که به جاى این نقطه ها، چه مطالب حسّاسى است که مى تواند سرنوشت تاریخ را عوض کند.
در برخى از موارد نیز صدر یا ذیل حدیث را حذف مى کنند؛ زیرا با عقایدشان سازگارى ندارد، همان گونه که بخارى در
موارد زیادى این چنین کرده است. گاهى نیز اگر حدیث را به جهت شهرت نمى توانند حذف کنند، درصدد تضعیف آن بدون هیچ دلیل و مدرکى بر مى آیند؛ همان گونه که ابن تیمیه نسبت به حدیث غدیر و حدیث ولایت و دیگر احادیث این چنین کرده است. در برخى از موارد هم کلمات را تغییر داده تا معنایى دیگر از آن فهمیده شود، همان گونه که در قضیه «لیلة المبیت» به جاى کلمه: بات على فراشه، کلمه «بال»؛ یعنى بول کرد، آورده اند.
از جمله شواهد بر تحریف به نقصان، این است که برخى از مصادر حدیثى که از کتابى نقل مى کنند، با مراجعه به آن کتاب اثرى از آن نمى بینیم!
به عنوان مثال: حدیث «امان» را که پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود:
«النجوم أمان لأهل السمآء فإذا ذهبت ذهبوا، وأهل بیتی أمان لأهل الأرض فإذا ذهب أهل بیتی ذهب أهل الأرض» را برخى از مصادر حدیثى از مسند احمد بن حنبل نقل مى کنند، ولى الآن در آن کتاب موجود نیست.
و نیز حدیث: «أنا مدینة العلم وعلیّ بابها» را ابن اثیر در جامع الأصول و سیوطى در تاریخ الخلفا و ابن حجر در الصواعق المحرقة از صحیح ترمذى نقل مى کنند در حالى که این حدیث الآن در آن کتاب موجود نیست.
[فتنه وهابیت - صفحه۱۵]
- ۹۶/۱۲/۲۶