عـــبـــدالـــقـــائـــمـــ🌷

سلسه پژوهش های اعتقادی

عـــبـــدالـــقـــائـــمـــ🌷

سلسه پژوهش های اعتقادی

عـــبـــدالـــقـــائـــمـــ🌷

بسمه تعالی
من از حکم و فرمان حق نگذرم
اگر بگذرد تیغ خصم از سرم
...
گفتند آن یهودان چندان دروغ و بهتان
بر عیسی بن مریم، بر مریم و حواری
من کیستم که بر من نتوان دروغ گفتن
نه قرص آفتابم نه ماه ده چهاری

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندهای روزانه

ادعاى برترى عمر بر امام على علیه السلام

يكشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۶، ۰۷:۰۲ ق.ظ

 

اشاره 

ابن تیمیه: «استفاده على از عمر بیش از استفاده عمر از او بود... ». [۱] ۱۹۹ پاسخ: خلیفه دوم چه علمى داشته که حضرت على علیه السلام بخواهد از او استفاده ببرد. براى روشن شدن مطلب؛ برخى از آرا و فتاواى او ذکر مى شود: 

۱- حکم به نخواندن نماز براى کسى که جنب بوده و آب در دسترس او نیست. [۲] ۲۰۰ ۲- عدم آگاهى نسبت به حکم شکیات نماز. [۳] ۲۰۱ ۳- مسروق بن اجدع مى گوید: «روزى عمر بر منبر رسول خدا صلى الله علیه و آله قرار گرفت و گفت اى مردم چرا مهر زنان را زیاد قرار مى دهید رسول خدا و اصحابش مهر را ۴۰۰ درهم و کمتر قرار مى دادند... زنى گفت: نشنیده اى آن چه را خدا در قرآن نازل کرده. عمر گفت: کدام آیه؟ زن گفت: 

خدا مى فرماید: «و مال فراوانى (به عنوان مهر) به او پرداخته اید». عمر گفت: «خدایا ما را ببخش تمام مردم از عمر داناترند. [۴] ۲۰۲ 


۴- جهل خلیفه به کلمه «ابّ» در آیه (و فاکهة وابّاً). [۱] ۲۰۳ ۵- جهل خلیفه به تأویل قرآن. [۲] ۲۰۴ ۶- ابى سلمةبن عبدالرحمن مى گوید: عمربن خطاب نماز مغرب را با مردم به جاى آورد ولى قرائت را فراموش کرد. بعد از نماز به او گفتند: قرائت به جاى نیاورده اى. 

گفت: رکوع و سجود من چگونه بود؟ گفتند: خوب بود. 

عمر گفت: پس باکى نیست. [۳] ۲۰۵ ۷- جهل خلیفه به کیفیت طلاق کنیز [۴] ۲۰۶ ۸- ابن ابى ملیکه مى گوید: «عمر درباره بچه اى از اهل عراق که دزدى کرده بود نوشت او را وجب کنید. اگر ۶ وجب بود دست او را قطع کنید. بچه را وجب کردند. از ۶ وجب یک بند انگشت کمتر بود لذا رهایش کردند». [۵] ۲۰۷ ۹- از عمر در مورد مردى سؤال شد که زنش را در جاهلیت دو طلاق و در اسلام یک طلاق داده. عمر گفت: 

من نه امر مى کنم و نه نهى. عبدالرحمن که در آنجا حاضر 

بود گفت: اما من دستور مى دهم طلاق در شرک به حساب نیاید. [۱] ۲۰۸ 

بهره مندى عمر از حضرت على علیه السلام 

الف) روزى زنى را که بچه شش ماهه اى به دنیا آورده بود نزد عمر آوردند. دستور داد زن را سنگسار کنند. 

خواهر زن نزد حضرت على علیه السلام رفت و عرض کرد عمر مى خواهد خواهرم را سنگسار کند. تو را به خدا سوگند اگر براى او عذرى وجود دارد به من بگو. حضرت فرمود: 

آرى. براى او عذرى است چون خدا مى فرماید: «و مادران فرزندان خود را دو سال تمام شیر مى دهند». [۲] ۲۰۹ همچنین مى گوید: «و دوران حمل و از شیر باز گرفتن سى ماه است». [۳] ۲۱۰ و نیز مى فرماید: «و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مى یابد». [۴] ۲۱۱ در نتیجه حداقل حمل ۶ ماه است... ». [۵] ۲۱۲ ب) ابن عباس مى گوید: «زن دیوانه اى را که زنا داده بود؛ نزد عمر آوردند. عمر دستور داد او را سنگسار کنند. 


حضرت على که شاهد ماجرا بود نزد عمر رفت و گفت: آیا نمى دانى رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: مؤاخذه از سه دسته برداشته شده. از بچه تا زمانى که بالغ گردد. از خوابیده تا وقتى که بیدار شود و از دیوانه تا عاقل گردد. این زن دیوانه فلان قبیله است. شاید در حال جنونش دست به چنین کارى زده. حضرت على زن را رها کرد و عمر به علامت تأیید، تکبیر گفت». [۱] ۲۱۳ ج) زن آبستنى را نزد عمر آوردند که اعتراف به زنا کرده بود. عمر حکم به سنگسارش داد. حضرت على علیه السلام مانع اجراى حکم شد و خطاب به عمر گفت: تو اگر سلطه بر این زن دارى، چه حقى بر آن بچه اى دارى که در شکم اوست؟... عمر زن را رها کرد و گفت: زنان عاجزند مثل على بزایند. اگر على نبود به طور حتم عمر هلاک شده بود. [۲] ۲۱۴ مواردى که بیان شد، نشان دهنده برترى امام على علیه السلام بر عمر است. به علاوه در هیچ مدرک معتبرى نیامده که حضرت على علیه السلام در مسأله اى فقهى یا حکم قضایى، به عمر مراجعه و از او استفاده کرده باشد.

----------

[۱]: . منهاج السنه، ج ۸، ص ۲۷۹ 

[۲]: . صحیح مسلم، ج ۱، ص ۳۵۵، ح ۱۱۲؛ سنن ابى داود، ج ۱، ص ۸۸، ح ۳۲۲ 

[۳]: . مسند احمد، ج ۱، ص ۳۱۷، ح ۱۶۸۰؛ سنن بیهقى، ج ۲، ص ۳۳۲ 

[۴]: . سیرة عمر، ص ۱۳۷؛ درّالمنثور، ج ۲، ص ۴۶۶؛ السنن الکبرى، بیهقى، ج ۵، ص ۲۳۳ 

[۱]: . الطبقات الکبرى، ج ۳، ص ۳۲۷؛ مستدرک حاکم، ج ۲، ص ۵۵۹، ح ۳۸۹۷؛ فتح البارى، ج ۱۳، ص ۲۷۰ 

[۲]: . مستدرک حاکم، ج ۱، ص ۶۲۸، ح ۱۶۸۲؛ عمدةالقارى، ج ۹، ص ۲۴۰ 

[۳]: . سنن بیهقى، ج ۲، ص ۳۴۷ و ۳۸۱؛ المصنّف، عبدالرزاق، ج ۲، ص ۱۲۲، ح ۲۷۴۸ 

[۴]: . مختصر تاریخ دمشق، ج ۱۷، ص ۳۸۹ 


[۵]: . المصنّف، ابن ابى شیبة، ج ۹، ص ۴۸۶ و ۴۸۷، ح ۸۲۰۶ و ۸۲۱۱ 

[۱]: . کنزالعمال، ج ۹، ص ۶۶۸، ح ۲۷۹۰۵ 

[۲]: . بقره: ۲۳۳ 

[۳]: . احقاف: ۱۵ 

[۴]: . لقمان: ۱۴ 

[۵]: . المصنّف، عبدالرزاق، ج ۷، ص ۳۵۰، ح ۱۳۴۴۴؛ السنن الکبرى، ج ۷، ص ۴۴۲ 


[۱]: . سنن ابى داود، ج ۴، ص ۱۴۰، ح ۴۳۹۹ و ۴۴۰۱؛ سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۶۵۹، ح ۲۰۴۲. مستدرک حاکم، ج ۲، ص ۶۸، ح ۲۳۵۱؛ فتح البارى، ج ۱۲، ص ۱۲۱ 

[۲]: . الریاض النضرة، ج ۳، ص ۱۴۳؛ ذخائر العقبى، ص ۸۰

[نقدی بر افکار ابن تیمیه (موسس وهابیت) - صفحه۷۰]

  • Ja Abdi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی